1. فاتن روسری روشن جدیدی گرفته و سر کرده؛ با زمینۀ سفید و درهمِ رنگهای آبی روشن و زرد و صورتی. به ذوق می‌گویم: «وای چقدر قشنگه؛ مبارکت باشه. دلم باز شد اینو سرت دیدم». از توی کشو یک روسری مشکی درمی‌آورد و به جای روسری قبلی سر می‌کند. بعد روسری جدید را چهارتا می‌کند و می‌دهد به من که مال تو. هرچه می‌خواهم نپذیرم، می‌گوید نه؛ حالا که خوشت آمده دلم می‌خواهد مال تو باشد. دستم را رد نکن.

(نتیجۀ اخلاقی: هر وقت از چیزی خوشتان آمد از آن تعریف کنید. اگر طرف مقابل همین قدر پرمهر باشد، آن را صاحب خواهید شد).


2. لیلا می‌گوید: «دوستی خرم‌آبادی داریم که از سیل در امان مانده‌اند و چندین خانوادۀ سیل زده را در خانۀ خود جا داده‌اند. اما الان دیگر به صفر رسیده‌اند و هیچ برای تأمین خورد و خوراک حداقلی خود و مهمانانشان ندارند. اگر موافق باشید، پولی سرجمع کنیم و برایشان بفرستیم». بماند که هزینۀ خوبی جمع می‌شود؛ به قول لیلا فراتر از انتظارش. این وسط دو دختر همکارم یکی نه ساله و یکی دوازده ساله، بخشی از پولهای اندک عیدی‌شان را داده‌اند به همکارم که ما عیدی نمی‌خواهیم، این باشد برای سیل‌زده‌ها.


3. بقیۀ همکارها رفته‌اند؛ جز من که تا جلسه هستم و سین که او هم در حال رفتن به کلاس است و یکی دو ساعت دیگر برمی‌گردد. وقتی برگشت دو شاخه گل سرخ در دست دارد. یکی را به من می‌دهد و می‌گوید، اینها را دیدم و دلم کشید برای هر دویمان یک شاخه بگیرم.


4. دُرسا را به واسطۀ مادرش که جلسه می‌آید می‌شناسم. دیدن درسا در همین حد است که قبل از جلسه چند ثانیه ای بغلش کنم و حالش را بپرسم. مادرش زن خونگرم و مهربانی است. شب جلسه، مادرش می‌گوید: ما تو را توی خانه فرشتۀ مهربون صدا می‌کنیم. بعدتر درسا می‌اید و خودش را توی بغلم می‌اندازد و می‌پرسد: خاله تو اسمت چیه؟ می‌گویم: سمیه. مادرش می‌گوید اسمت هرچی باشه همون خاله فرشتۀ مایی، همان فرشتۀ مهربون. می‌گویم فرشتۀ مهربان شما دو نفرید که جهان را زیبا می‌بینید و به کام چون منی هم زیبایش می‌کنید.


5. استادم می‌گوید: برترین خواستۀ اولیاء الله این بوده که برسند به «تخلقوا باخلاق الله». مثلا خداوند آنچنان بزرگ و مهربان است که نه به اعمال ناچیز بندگان، که به فضل خودش پاداش می‌دهد. او بهترین عمل بنده را ویترین اعمالش می‌کند. مثلا اگر نمازی شورانگیز در مسجدالحرام خوانده باشد، همۀ نمازهایش را به اندازۀ همان نماز حساب می‌کند. بدون منّت می‌بخشد و توقعی ندارد. مهربانی یعنی کریمانه با بندگان خدا رفتار کردن؛ یعنی به کرامت و محبت خدایی آراسته شدن.


پی‌نوشت: فیلم It's a Wonderful Life قدیمی و سیاه و سفید بود، اما حقیقتا ارزش دیدن داشت؛ بس که فیلم حسابی و بود و حرف برای گفتن داشت. 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش مدیریت سرور گروه صنعتی آلپ - امتاش اکوفایل مجله اینترنتی شهرک مارکت tour لوله و اتصالات مرکز تخصصی تولید و واردات انواع سیستم های کنترل تردد و راهبند اتوماتیک Duane iranbaghsharyaran Amanda